skip to main
|
skip to sidebar
آفتاب سوخته
زمان ما ضدیتی با آفتاب و به طریق اولی کرم ضد آفتاب نبود
۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه
لطفا به گیرنده ها ی خود دست نزنید....!
همیشه در پی معنا برای نشانه ها بودم.
ولی....
چرا معناهایی که از نشانه ها در می یابم به اندازه ی دل خوش کنک کودکی به حقیقت متمایل نیست؟!!
۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه
جلب توفیق...
اوضاع و احوالم شبیه به روزگار دولت هر نه روز یک بحران شده...
نمی دانم نام صحیحت شانس است یا توفیق،
هر چه خواهی باشی باش، فقط اینکه با من نیز باش ;-)
پ.ن. حرف نمی زنم بعدش افسوس می خورم
حرف می زنم بعدش افسوس می خورم
کار نمی کنم بعدش افسوس می خورم
کار می کنم بعدش ......! خاطره ای از کار کردن ندارم!!!
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
می خوانم
من با من حرف می زنم
غم زیبا
طنین سحر
زوزه های یک گرگ
زندگی یک نیمچه هنرمند
روابط عاطفی موثرتر
رفتن رسیدن است
دره های سکوت
در فصل دیگر
تظاهرات درونی
تئوری های درگوشی
بند بازی های من
بر ساحل سلامت
انگار نه انگار
آسمان آفتابی
بايگانی وبلاگ
◄
2011
(15)
◄
نوامبر
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(5)
◄
فوریهٔ
(3)
◄
ژانویهٔ
(2)
▼
2010
(26)
◄
نوامبر
(1)
◄
اکتبر
(4)
◄
سپتامبر
(4)
▼
اوت
(2)
لطفا به گیرنده ها ی خود دست نزنید....!
جلب توفیق...
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(4)
◄
مهٔ
(2)
◄
آوریل
(5)